به نام خدا...
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید
گفتمش چون میکشی تصویر مردان خدا؟
تکدرختی در بیابان یکه و تنها کشید
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی، مستی و نجوا را کشید
گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید
گفتمش از غربت و مظلومی و محنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید
گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد، آهی کشید و زینب کبری کشید
گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی را کشید و به چه بس زیبا کشید
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید...
تسلیت به صاحب آدینهها...
دیگر شدهام دچار وسواس، بیا
بدجور به عصر جمعه حساس، بیا
گفتی به عموی خود ارادت داری
این بار قسم به دست عباس، بیا...
...اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد، و آخر تابع له علی ذلک...
...اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد...
آمین، یا رب العالمین
به امید ظهور دولت دوست...