. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

مهدی موعود

"به نام خداوند منتظران"

 

 

چه خوش است اگر ببینیم،رخ دلگشای مهدی

چه خوش است اگر نماییم،سر و جان فدای مهدی

 

چه خوش است اگر بیفتد،سر عاشقان به پایش

تن و دل شود غبار ِ ره خاک پای مهدی

 

چه خوش است اگر ز کویش،برسد به ما نشانی

که نهیم رو بدان سو، ز پی لقای مهدی

 

چه خوش است اگر نماید، شه ما به ما نگاهی

مس قلب تیره گردد، چو طلا صفای مهدی

 

چه خوش است اگر تکلم بنماید و تبسم

که به روح ، روح بخشد، دم جانفزای مهدی

 

چه خوش است اگر ز لطفش ، بکند به ما عطایی

که فزون بود ز احصاء ، کرم و سخای مهدی

 

چه خوش است لحظه ای که ، به ظهور حق برآید

دل عاشقان رباید ، رخ دلربای مهدی

 

چه خوش است آن دمی که ، شه ما خطابه خواند

ز فضای عالم آید ، همه جا صدای مهدی

 

چه خوش است او به قرآن لب نازنین گشاید

ز فصاحتش روان ها بشود ، فنای مهدی

 

چه خوش است حضرت او چو نماز حق گزارد

به وی اقتدا نماییم ، همه در قفای مهدی

 

چه خوش است روزگاری که بساط شهریاری

همه جا به نام مهدی ، همه جا صدای مهدی

 

چه خوش است در ظهورش، همه گرد هم برآییم

به شعار جاودانی ، به سر لوای مهدی

 

چه خوش است زندگانی ، به ظهور دولت حق

که جهان شود سراسر، همه از برای مهدی

 

چه خوش است اجتماعی ، که اساس کفرو بدعت

ز جهان زدوده باشد، ید رهنمای مهدی

 

چه خوش است دوستان را ، که جهانیان درآید

به حکومت الهی ، همه در ولای مهدی

 

چه خوش است حال جمعی که خودش دعا بخواند

به دعای او بنالند، همه با دعای مهدی

 

چه خوش است دردمندی ، که طبیب و چاره سازش

بود آن جمال و حسن ِ رخ حقنمای مهدی

 

چه خوش است دادن جان ، به هزار بار ما را

که دم رحیل افتد سر ما به پای مهدی

 

چه خوش است اگر تحقق بپذیرد آرزوها

مگذار حسرت آن ، به دل ای خدای مهدی

 

چه خوش است اگر به ماها ، کند از کرم نگاهی

که بود همیشه اورا ، همه جا ثنای مهدی

 

عبد عاصی

 

 

عهد . . .

         "به نام خداوند بخشنده ی مهربان"

 

خدایا ، ای پروردگار نور ِ بس بزرگ ، پروردگار کرسی بلند ، و پروردگار دریای جوشان ، و نازل کننده ی تورات و انجیل و زبور ، و پروردگار سایه و حرارت ، و نازل کننده ی قرآن بزرگ ، و پروردگار فرشتگان مقرب و پیامبران و رسولان ؛

 

خدایا ...!

من از تو می خواهم به وجه کریمت ، و به حق ِ نور وجهِ منیرت و فرمانروایی دیرینه ات ، ای زنده ، ای پایدار ، از تو می خواهم به حق ِ آن نامت که آسمان ها و زمین ها به آن روشن گشت ، و به آن اسم تو که خلق اولین و آخرین به آن رو به راه شوند ، ای زنده پیش از هر زنده ، و ای زنده پس از هر زنده ، ای زنده وقتی که زنده ای نبود ،  ای زنده کننده ی مردگان و میراننده ی زندگان ، ای زنده ای که نیست معبودی جز تو ؛

 

خدایا ...!

 برسان مولای ما ، آن امام راهنمای ره یافته ، و قیام کننده به امر تو، رحمت های خدا بر او و پدران پاکش باد ، و از طرف همه ی مردان و زنان با ایمان در مشرق زمین ها و مغرب زمین ها ، هموارها و کوهستانش ، و صحراها و دریاهایش ، و از جانب خودم و از جانب پدر و مادرم صلواتی به وزن عرش خدا ، و مداد کلماتش ، و آنچه به دقت شمرده آنرا علمش ، و احاطه کرده آنرا کتابش ؛

 

خدایا ...!

من برای آن حضرت در بامداد امروزم ، و مادامی که در روزگارم زنده ام عهد و پیمان  ،و برای آن بزرگوار در گردنم  بیعتی را تجدید می کنم ، و از آن روی بر نمی گردانم و هرگز برکنار نمی شوم ؛

 

خدایا ...!

بگردان مرا از یاران و یاوران او ، و دفاع کنندگان از او ، و از شتابندگان به سوی او ،در برآوردن خواسته هایش ، و از اطاعت کنندگان به دستوراتش ، و از حمایت کنندگان از او ، و از سبقت گیرندگان به سوی اراده اش ، و شهادت یافتگان در پیشاپیش او ؛

 

خدایا ...!

اگر حایل شد میان من، مرگ ، همان که بر بندگانت سرنوشت حتم گردانده ای ، پس بیرون آر مرا از قبرم در حالی که کفن پوشم ، با برکشیدن شمشیرم و نیزه ی تیز افراشته باشم ، ای اجابت کننده ی دعوت داعی حق در میان شهرنشین و بادیه نشین ؛

 

خدایا ...!

نشانم ده آن درخشنده چهره ی کامل ،و پیشانی نورانی پسندیده را ،و دیده ام را از سرمه ی نگاه به آن روشن کن ، و زود برسان فرجش را ، و آسان گردان ظهورش را ، و گشاده گردان راهش را ،و مرا بر طریقه ی او روانه کن ،و امرش را نافذ کن ،و پشتش را قوی گردان ، و خدایا آباد کن به وجود او کشورهایت را ،و زنده کن به او بندگانت را ،زیرا که تو خود گفتی و گفته ات حق است  : "آشکار شد فساد در خشکی و دریا به انچه دست های خود مردم کسب کرد " ، پس خدایا آشکار کن برای ما ولی ِ خودت و پسر پیامبرت را ، که به نام رسولت نامیده شده ، تا چنان شود که دسترسی به باطل پیدا نکند مگر آنکه از هم بپاشد ، و حق را ثابت کند و استوار سازد ،و خدایا قرار ده او را پناهگاه برای بندگان ستمدیده ات ، و یاور کسی که به غیر از تو یاوری ندارد ، و تجدید کننده ی آنچه از احکام کتابت تعطیل شده ، محکم کننده برای آنچه از نشانه های دینت وارد شده ، و سنت های پیامبرت ، رحمت خدا بر او و آلش باد ، و خدایا ، اورا از کسانی که از خوف و خطر متجاوزان حفظ کردی بگردان ؛

 

خدایا ...!

شادمان کن پیامبرت محمد صلی الله علیه و آله را با دیدار وی ، و آنکه پیروی کرده از او بر دعوتش ،و رحم کن به درماندگی ما پس از او ؛

 

خدایا ...!

برطرف کن این غصه را از این امت به حاضر شدن او ،و بشتاب در ظهورش .

مخالفان،  آنرا دور می بینند ،ولیکن ما آنرا نزدیک می بینیم ، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان عالم.

 

شتاب کن در ظهورت ای مولای ما ، ای صاحب الزمان . 

 

***دعای عهد***

سلام ... مهدی جان ...

            " به نام خداوندِ شب "

 

 

به نام پروردگاری آغاز می کنم که همیشه بهترین هارا به من هدیه

 

 داد ...

 

همیشه زیباترین احساس ها را برایم به ارمغان آورد ...

 

به نام خدایی آغاز می کنم که عشق تو را در دلم شعله ور کرد ...

 

مهدی جان ... سلام ...

 

سلامی به زیبایی تمامی ِ عهدها و آل یاسین ها ...

 

دل تنگم ... اما ...

 

دلتنگی ام از غروب جمعه نیست ... دلتنگی ام از دوری ِ توست ...

 

تنهایم نگذار ...

 

مهدی جان ... من ... همیشه آرزویم این بود که روزی قلمم را برای

 

 تو بر روی صفحات سفید کاغذ به رقص در بیاورم ...

 

و اکنون است که می نویسم ... و ... قلمم به من لبخند می زند ...

 

مهدی جان ...

 

کاش زودتر می آمدی ... تا اشک هایم را نثار راهت کنم ... بلکه

 

 آرامشی بدهی این قلب پر تلاطمم را ...

 

مهدی جان ... بیا ...

 

آرزویم این است  که سیمای بی نظیر تورا به تماشا بنشینم ...

 

و... دلم را ... وجودم را ... با یاد تو تسلی بخشم ...

 

ای کاش در کنارم بودی ... تا درونم را با نگریستن به وجود

 

 مبارکت تسکین می دادم ...

 

می دانم ... هستی ... همین جا ...

 

کنارم بمان ... کنار من و خدای من ...

 

من را که می شناسی ... !

 

منم ... شبرو ... همان شبرو ِ شبهای شیرین نیایش ...

 

کاش قدم زدنت در گرداگرد سجاده ام در آن شبها باز تکرار می

 

شد ...

 

کاش پرتو ِ همیشگی وجودت زودتر روحم را تسخیر می کرد ...

 

ای کاش ...

 

ای کاش زودتر می آمدی ...

 

مهدی جان ...   

 

دستم را بگیر ... 

 

محکم بفشار ... تا برای همیشه شبرو ِ راهت باشم ...

 

مهدی جان ... زودتر بیا ...