آه! چه سری در این «تو می آیی» هست، چقدر امید و هیجان و شور و عشق و بی تابی و طپش و دلتنگی در آن موج می زند.
آدم امیدوار می شود، جان می گیرد، حیات پیدا می کند، همه چیز رنگ می گیرد، زیبا می شود، زمزمه ها معنی پیدا می کند، دل از خمودگی خارج می شود و می تپد، امواج بیکران سر برمی آورند و در دیواره های دل خود را گم می کنند.
هر دلی به اندازه ی امواجی که تحمل کرده است، قوی است. سرمایه ی دل همین است و بس. دلی که موج ندیده، دل نیست، با تلنگری در هم خواهد شکست و به ویرانی خواهد رسید موج های بزرگ از آن دل های بزرگ است.
آه که چه دل سرمایه داری دارم به او می بالم، می نازم.
"مشق های پریشانی"
عیدتون مبارک
سعدی زفراق تو نه آن رنج کشیده است
کز شادی ی وصل تو فرامش کند آن را